تبدیل آرمان های فردی به آرمانهای سازمانی
تمامی افراد برای رسیدن به تعالی داری خواسته ها و تمایلاتی میباشند ،که برای رسیدن به آنها همواره در تلاش هستند این سلسله خواسته ها را می توان در یک طیف پیوسته از انسان اقتصادی و مادی تا انسان اجتماعی و کمال جو ترسیم کرد ، از طرف دیگر، انسان موجودی اجتماعی است و برای رفع نیازهای اجتماعی با شکل دهی و ایجاد سازمان جدید و یا با عضویت و پیوستن به سازمان موجود ، رضایتمندی و خشنودی به دست می آورد و اینطور به نظر میرسد که زندگی اجتماعی افراد به طور موثری بر زندگی و اهداف شخصی افراد تاثیر گذار است.
به طور کلی، فرد برای اینکه به یک سازمان بپیوندد یا در یک سازمان با میل و علاقه تلاش کند هدفهایی را در نظر می گیرد که اگر آنها را در یک طیف قرار دهیم یک سمت آن توجه به عوامل مادی و سمت دیگر آن توجه به عوامل معنوی قرار می گیرد. مهمترین اهداف فردی عبارتند از:
1- داشتن شغل متناسب با توانایی فردی
افراد دوست دارند از نظر مالی متکی به خود باشند و نیازهای مادی خود را تامین کنند که لازمه آن داشتن شغل متناسب با توانائیهای جسمی، ذهنی و روحی است.
2- برخورداری از حقوق و مزایای معقول
افراد دوست دارند بر پایه عدل و انصاف حقوق و مزایا دریافت کنند. هر فرد خود را با، دوستان و همکاران در سایر سازمانها و یا با مشاغل قبلی،باتوجه به سطح تحصیلات، سابقه خدمت و میزان فعالیت و سختی کار مقایسه می کند. در صورتی که از حقوق و مزایای همسطح یا بیشتر برخوردار باشد احساس رضایت می کند که با عملکرد بهتر و انگیزه بیشتر همراه خواهد بود
3- برخورداری از محیط کار مناسب
در محیط آرام، سرعت تغییرات بسیار کند است به طوری که عوامل موثر بر تصمیم گیری قابل پیش بینی است. در حالی که در محیط پیچیده یا متغیر از آنجا که سرعت تغییرات زیاد است و عوامل متعددی در تصمیم گیری دخالت دارند لذا اتخاذ تصمیم با سطح اطمینان بالا بسیار مشکل و گاهی ناممکن است و همین ابهام در تصمیم گیری منتهی به فشار روحی، فرسودگی جسمی و خستگی خواهد شد.بنابراین راندمان افراد در محیط های بدون تنش بدون شک بیشتر است.
4- وجود همکاران صمیمی
فرد در محیط اجتماعی دارای روابط متقابل است. این تعاملات وقتی همسو و همراستا باشد تعارض و تضاد را به حداقل رسانده و احساس لذت و خشنودی به وجود می آورد.
از آنجایی که هر یک از افراد ساعات بسیار زیادی از زمان خود را در محیط کار صرف میکنند لذا داشتن فضایی با استانداردهای لازم جهت یک محیط کار دلنشین خواسته اغلب کارمندان بوده و موجب شادی و نشاط کارمندان را فراهم می آورد.
در واقع حضور کارمندان شاد و دارای روحیه مثبت در یک سازمان، شرکت یا تیم کاری نقش مهمی در رشد و موفقیت بیشتر آن سازمان ایفا می کند. این اصل از مهم ترین اصول دنیای کسب و کار است و لازم است تمام کارفرمایان توجه ویژه ای به آن داشته باشند زیرا شادابی و نشاط کارمندان تاثیر بسزایی در کارایی، خلاقیت و نوآوری و رضایت شغلی آن ها داشته و ثبات شغلی و وفاداری کارکنان را افزایش خواهد داد.
حال آنکه مهمترین وظیفه مدیر، هدایت امکانات سازمان برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده است. این امکانات و تسهیلات در دو قالب کلی به نام سرمایه مادی و انسانی در سازمان مشهود است.
زمانی که سازمانی شکل می گیرد در جریان رشد و توسعه عوامل سازمانی مثل استراتژی ها، خط مشی ها تصمیمات مدیریت، مسیر حرکت سازمـــان را مشخص می سازد وقتی این عوامل سازمانی با هدفهای فردی (گرایشها، ارزشها، ادراکات و انتظارات) در قالب متغیرهای میانجی یک سو و هماهنگ گردد، متغیرهای بازده به شکلهای مختلف تحت عنوان اهداف سازمانی ظاهر می شود. اهداف سازمانی که عمـــوماً در ماموریتها و خط مشی های سازمانی نهفته است، عبارتند از:
۱- کاهش هزینه های تولید و ضایعات
۲- کاهش هزینه های فرصت از دست رفته سرمایه
۳- کاهش دوباره کاریها و اشتباهات
۴- کاهش زمان مرده یا زمان تلف شده جهت تحویل به موقع؛
۵- افزایش سطح رضایت و وفاداری به مشتری با ارائه خدمات قبل، حین و بعد از فروش؛
۶- افزایش سهم فروش به منظور بالابردن سطح درآمد و سود؛
۷- افزایش سطح کیفیت محصول یا خدمات؛
۸- افزایش سطح انگیزه کارکنان از طریق اجرای دوره های آموزشی و سمینار، توسعه و غنی سازی شغل.
مشارکت و همسونگری بین فرد و سرپرست در جهت رسیدن به هدف است که موجب تقویت روحیه و احساس تعهد می گردد. این فرایند وقتی از کارآیی بالا برخوردار است که برنامه ریزی و هماهنگی دقیق در تمام سطوح صورت گرفته باشد.
هر قدر میل و علاقه به کار و محیط کار و اعتقاد به اهداف و ارزشهای سازمان و توجه به انتظارات عمومی عمیق تر و قوی تر باشد، تعهدات فردی، سازمانـی و اجتماعی بیشتری به وجود می آید. بنابراین، مدیر توانمند و موفق، مدیری است که بتواند سطح پذیرش مسئولیت و تعهدات فردی را افزایش دهد، مسئولیت پذیری سازمان را بالا ببرد، روحیه و توانایی پاسخگویی را در کلیه سطوح پرورش داده و مهمتر از همه آنها، دیدگاهی همسونگر و همراستا برای این سه هدف داشته باشد و در جهت آن تلاش کند.
سخن آخر :
همراهان گرامی شما هم بدون شک در فضای کاری خود معایب و مزایایی می بینید بسیار خرسند خواهیم شد اگر نظرات خود را با ما در میان بگذارید.